کانون فرهنگی هنری شهدای مشهد الکوبه

کانون فرهنگی هنری شهدای مشهد الکوبه
تصوری از هیجده پرستوی عاشق روستای مشهدالکوبه

معرفی بلاک
بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام خدمت همه دوستان وعزیزانی این مطالب را مشاهده میکنند

این بلاگ بیشتر مربوط میشود به فعالیتهای کانون فرهنگی هنری شهدای روستای مشهدالکوبه مسجدجامع واقع در سی کیلومتری شمال شهر اراک منطقه عالم خیز فراهان در استان مرکزی امید است مطالبی را برای شما عزیزان فرهیخته منتشر نمائیم که مورد استفاده همگان قرار گیرد در ضمن از نظرات شما استقبال نموده برای ارائه هرچه بهتر مطالب استفاده خواهد شد انشالله
پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
نویسندگان
آخرین نظرات

فضائل امام حسن(ع)

شنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۱۴ ب.ظ


میلاد با برکت امام حسن مجتبی (ع) مبارک باد.

فضائل امام  حسن مجتبی در کلام رسول خدا

نخستین فضیلت این دو امام معصوم آن است که نیای بزرگوارشان محمد مصطفی برجسته ترین فرزند آدم ، پدرشان علی مرتضی پیشتاز پیشوایان الهی و مادرشان فاطمه زهرا پاره تن رسول الله (ص) و بانوی بانوان جهان می باشد . مادر مادرشان نیز خدیجه بنت خویلد است که اولین بانوی مسلمان و نخستین کسی است که تمام دارایی خود را در راه گسترش اسلام پخش کرد و یاور همیشگی پیامبر اکرم بود و او را در تلاشهای بی امانش در مبارزه با کفر همراهی می نمود و با دلداری و دلگرمی ، رنجهای ناشی از آزار مردمان را در او تخفیف می داد .
عم بزرگوار این دو برادر ، جعفر بن ابیطالب و عموی پدر و جدشان حمزه شیر بیشه الهی و شیر رسول خدا و سرور شهیدان است . جد پدریشان ابوطالب یار خستگی ناپذیر پیامبر و پاسدار حریم او میباشد که در راه او سختیها را به جان خرید . جد پدرشان عبدالمطلب ، شیبه الحمد و آقای سرزمین بطحا و جد جدشان هاشم ، مهمان نواز راهیان خانه خدا و آماده کننده غذا برای نیازمندان و سرپرست قبیله قریش بوده اند .

آری ، این شرافت را نوادگان رسول خدا از پدران خود و آنان نیز از پدرانشان به ارث برده اند، و گویی گره های نیزه است که یکی بر روی دیگری قرار می گیرد . اینان شاخساری از درختی هستند که ریشه اش استوار و ساقه ها و شاخه ها و برگهایش بهترین ساقه ها و شاخه ها و برگها می باشند .
رسول گرامی (ص) فرمود : « خدای یکتا نسل هر پیامبر را از پشت خود او قرار داد ، اما نسل مرا از پشت علی بن ابیطالب (ع) قرار داده است » . بنابراین فرزندان پیامبر منحصر به حسن و حسین علیهما السلام و نسل این دو امام هُمام می باشند .
نسائی در « خصائص » و ابن عبدالبر در « الاستیعاب » از ابوسعید خدری نقل می کنند که رسول الله (ص) فرمودند :
«
حسن و حسین دو سرور جوانان بهشت هستند . »
نسائی در روایت دیگری از انس بن مالک نقل می کند که می گوید : « بارها می شد که به خدمت پیامبر عظیم الشان (ص) شرفیاب می شدم و حسن و حسین (ع) را می دیدم که بر روی سینه و شکم جد خویش حرکت می کنند و آن بزرگوار می فرماید :
«
این دو ، گلهای خوشبوی امت من هستند . »
در کتاب « اُسدُ الغابه » از عمر بن ابی سلمه پسر همسر رسول خدا نقل شده است که گفت : «پیامبر در خانه ام سلمه تشریف داشتند که این آیه نازل شد:
«
انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا » ( قرآن، سوره احزاب، آیه 33 )
«
خداوند اراده کرده است که از شما اهل البیت پلیدی را بزداید و پاکیزگیتان بخشد . »
دوست داشتن این دو دلداده زهرا (س) واجب است و دوست داشتن آنان چیزی جز دوستی پیامبر نیست و دشمنی با آنان نیز دشمنی با پیامبر است .
شیخ مفید در کتاب ارشاد می نویسد : « حسن و حسین علیهما السلام دو محبوب رسول الله در میان خاندان بودند . »
ترمذی در « صحیح » خود از انس بن مالک روایت می کند که از پیامبر خدا پرسیدند: « در میان افراد خاندان شما چه کسی نزدتان محبوبتر است » . پاسخ شنیدند : « حسن و حسین . »
آن حضرت همواره به فاطمه (س) میفرمودند : « دو پسر دلبند مرا به نزدم فراخوان » و چون حسن و حسین به خدمت جد بزرگوار خود می شتافتند ، آنان را به سینه می فشرد و می بویید .
نسایی در « خصایص » از اُسامه بن زید نقل می نماید که پیامبر (ص) در حالیکه حسن و حسین برروی پاهای او نشسته بودند ، میفرمود :
«
این دو ، پسران من و پسران دختر من هستند . خدایا تو میدانی که من این دو را دوست دارم ، پس تو هم دوستشان بدار . »
در اسدالغابه عین همین روایت با همان سند آمده است .
در کتاب « الاستیعاب » بطرق مختلف از رسول گرامی (ص) روایت شده که درباره حسن و حسین فرمود :
«
خدایا من این دو را دوست دارم ، تو نیز آنان را و هر کس را که دوستدارشان است ، دوست بدار . »
در کتاب « الاصابه » از طریق عبدالرحمن بن مسعود از ابوهریره نقل می کند که رسول خدا (ص) بر ما خارج شد ، در حالی که حسن و حسین هر یک بر یک دوش او نشسته بودند و آن حضرت هر بار یکی از آن دو را می بوسید تا به ما رسید و چنین فرمود :
«
هر کس دوستدار این دو باشد ، مرا دوست داشته است و هر کس دشمنی با این دو نماید ، با من دشمنی کرده است . »
و نیز فرمود :
«
هر کس حسن و حسین (ع) را دوست بدارد من او را دوست دارم و هر کس را من دوست داشته باشم ، خدا او را دوست دارد و هر کس را خدا دوست بدارد، او را به بهشت داخل می کند . هر کس با حسن و حسین دشمنی ورزد ، من با او دشمن خواهم شد و هر کس را من دشمن بدارم ، خدا دشمن او خواهد شد و آن کس را که خدا دشمن بدارد ، به جهنم داخلش خواهد نمود . »
ابوعمروزاهد در کتاب « الیواقیت » از زید بن ارقم روایت می کند که من در مسجد نزد رسول الله بودم . در این هنگام فاطمه (ع) همراه با حسن و حسین از خانه اش خارج شد و به سوی جایگاه پدر گرامیش شتافت و بدنبال او علی (ع) نیز در رسید . آنگاه پیامبر رو به جانب من کرده و فرمود:
«
هر کس این چند را دوست بدارد ، با من دوستی نموده است و هر کس آنان را دشمن باشد ، با من دشمنی ورزیده است . »
همچنین « زید بن ارقم » می گوید : « رسول خدا ، علی (ع) و فاطمه و دو فرزندشان حسن و حسین را مورد خطاب قرار داده فرمود :
«
من با هر کس که شما با او مهر ورزید ، مهر می ورزم و با هر کس که شما با او در ستیزید ، می ستیزم . »
«
اسلم » روایت کرده است که من حسن و حسین (ع) را دیدم که بر شانه های پیامبر سوار شده اند . به آن دو رو کرده گفتم : چه مرکب راهواری دارید! در این لحظه پیامبر مرا مخاطب ساخت فرمود :
«
و چه سواران نیکویی! »
ترمذی و نسایی در کتب صحیح خود از « بُرَیدَه » نقل می کنند که رسول الله (ص) در حال خطاب بود که ناگاه حسن و حسین(ع) را دید که لباسی قرمز رنگ بر تن دارند و بسوی او می شتابند و پیوسته بزمین می افتند . حضرت بی اختیار از منبر فرود آمد و آن دو را در آغوش گرفت و بر روی دو پای خود نشاند ، سپس فرمود :
«
خدای بزرگ راست گفته است که داراییهای شما و فرزندانتان سبب آزمایش شمایند . من بر این دو کودک خردسال نگریستم که راه می رفتند و بر زمین می افتادند ، دیگر نتوانستم درنگ کنم ؛ سخن خود را بریدم و آن دو را در آغوش گرفتم . »
روایتی از رسول خدا (ص) آمده است : « لو کان العقل رجلا لکان الحسن ، اگر عقل در مردی مجسم می شد، همانا حسن بود . » (فرائد المسطین ، ج2 ، ص 68 )

برگرفته از سایت امام حسن مجتبی (ع)-http://imamhassan.ir



برگرفته شده از masjed-mr.ir

 

             

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۴/۲۱
حسین احمدی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی